مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیه السلام
به منبر میرود دریا، به سویش گام بردارید هـلا! اسلام را از چـشمۀ اسلام بردارید مبادا از قـلـمها جا بیـفـتد واژهای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایۀ وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق میوزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که میگوید غـلام خـستهام خـفـته، قـدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه » به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی است کفـن باید به جای جـامه احـرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان میخواند، میفرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شـعـلهها آیـات ابـراهـیم میسـوزد میان گـریه، خـتـم سـورۀ انعـام بردارید |